دکتـــــرین شــــوک؛ ظهـــور ســرمایهداری فاجعــه
کلاین، نائومی، 1389، دکترین شوک؛ ظهور سرمایهداری
فاجعه، ترجمه ی مهرداد (خلیل) شهابی و میرمحمود نبوی
کتاب «دکترین شوک؛ ظهور سرمایهداری فاجعه»توسط «نائومی کلاین» (Naomi Klein)ژورنالیست و فعال سیاسی ضدجهانیسازی کانادایی در سال 2007 نوشته شدهاست. نائومی کلاین که از دانشگاه کینگزلی
کتاب «دکترین شوک؛ ظهور سرمایهداری فاجعه»توسط «نائومی کلاین» (Naomi Klein)ژورنالیست و فعال سیاسی ضدجهانیسازی کانادایی در سال 2007 نوشته شدهاست. نائومی کلاین که از دانشگاه کینگزلی
کالج کانادا دارای دکترای افتخاری در حقوق مدنی است در عرصه
روزنامهنگاری، نویسندگی و ساختن فیلم جوایزی را نصیب خود کرده و تألیفات
وی به نزدیک به 30 زبان ترجمه شدهاست.
«دکترین شوک» تاکنون به بیش از20 زبان ترجمه ودسکم در35 کشور منتشرشدهاست،برپایه تحقیقات تاریخی وچهارسال گزارش میدانی نائومی کلاین تهیه شده و یکی از آثار کم نظیر در پردهبرداشتن از پیچیدهترین طرحهای اقتصادی-سیاسی برنامههای نولیبرالی «اجماع/مکتب واشنگتن» و آثار اجتماعی و اقتصادی برنامههای مزبور میباشد.
کتاب «دکترین شوک؛ ظهور سرمایهداری فاجعه» نشان میدهد که چطور اجرای برنامههای اقتصادی نولیبرالی، از جمله نسخههای تجویزی «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی»، نیازمند این بوده است که جامعه از طریق شوک، وادار به اطاعت و پذیرش برنامههاییاینچنین شودکه در شرایط عادی برای تودههای مردم بسیار نامطلوب است.
مطالب و مستندات این کتاب پایانی بر این اسطوره است که بازار آزاد جهانی در روندی دموکراتیک به فتح و پیروزی رسیده است. کلاین مستقیماً اقتصاددانان نظم نوین جهانی، یعنی میلتون فریدمن (Milton Friedman)، برنده جایزه نوبل، و نیز دیگر کارگزاران «مکتب اقتصادی شیکاگو» را هدف میگیرد و توضیح میدهد که چطور سیاستهای اقتصادی آنها در کشورهایی مثل شیلی در دوران دیکتاتوری پینوشه، روسیه در دوران یلتسین، آمریکای پس از طوفان کاترینا و عراق پس از اشغال نظامی توسط امریکا، پیش برده شده است.پیش بردن این سیاستها نه با روندی دموکراتیک که با سوء استفاده از شوک زدگی مردم در اثر فاجعه صورت گرفته است. کلاین تا آنجا پیش میرود که سعی میکند نشان دهد بعضی از این فاجعههااصلاً به قصد ایجاد شوک و پیش بردن این سیاستها ایجاد شدهاند.
کلاین درابتدای مقدمه کتاب با آوردن نقل قولی از «دکترین نظامی آمریکا برای جنگ با عراق» مینویسد: «عملیات شوک و ارعاب (Shock and Awe) شامل هراس آفرینیها، ایجاد مخاطرات و ویرانگریهایی است که برای عامه مردم، نیزعناصر و بخشهای مشخصی از جوامعِ تهدیدکننده ما و رهبرانشان غیر قابل درک است. طبیعت نیز با گردبادها، توفانهای سهمگین، زلزلهها، سیلها، آتشسوزیهای مهار نشدنی، قحطیها، و بیماریها میتواند «شوک و ارعاب» ایجاد کند (کلاین، 17:1389).
به باور وی «دکترین شوک» اینسان عمل مى کند: «در اثر فاجعهی اصلى (مثلاً یک کودتا، حملهای تروریستى، فروپاشى بازار، جنگ، سونامى، یا توفان)، یک حالت شوک همگانی برتمام جمعیت مستولى میشود. درست همان گونه که موزیک کرکننده و ضرباتِ درون سلولِ بازجویى زندانى را سست مى کند و به راه مى آورد، فرو ریختن بمبها، موج ترور، و توفانهاى درهم کوبنده نیز درخدمت سست کردن و به راه آوردنِ کل جامعه قرار مى گیرد. درست مثل زندانى وحشتزده اى که نام رفقایش را لو میدهد واز باورهایش رویگردان مىشود، جوامعِ شوکه شده نیز غالباً از چیزهایى که در حالتعادى سرسختانه از آنها محافظت مى کردند دست برمى دارند. آنچه بر سر انسانهای قربانی شوک و آنچه بر سر جوامع قربانی شوک میآید به نوعی با یکدیگر مرتبط است: همه اینها تجلیاتِ متفاوتِ یک منطق واحدِ بسیار دهشتناک است» (همان: 10) نظریهپردازان و مجریان سیاستهای دکترین شوک معتقدند تنها یک «شوک» و «گسست بزرگ» میتواند «لوح سفید و نانوشتهای» (Tabula Rasa) را برای آنها ایجاد کند تا از آن برای ساختن دنیایی نو و اجرایی کردن برنامههای نولیبرالیشان استفاده کنند.
این نظریه اقتصاددانان بازارآزاد شباهت زیادی بنظریات دکتر ایوِون کامرون(Ewen Cameron) رئیس «انستیتوی روانپزشکی دانشگاه مکگیل» کانادا و رئیس «انجمن روانپزشکی آمریکا» در دهه 1950 دارد. بر خلاف فروید، که باور داشت با گفتاردرمانی میتوان به علل ریشه ای مشکلات روانی پی برد، دکتر کامرون معتقد بودکه با واردن آوردن شوک به مغز انسانها، میتوان ذهنهای معیوب را تهی کرد، ازهرچیزی زدود وسپس شخصیتهای جدیدی را بر«لوحهای پاک نانوشته» ترسیم کرد (همان: 11).
این پدیده را به روشنی در بازداشت و شکنجهی نویسندگان، روزنامهنگاران و فعالین سیاسی مخالف توسط نظامهای توتالیتر، میتوان مشاهده کرد. این عده که پیش از بازداشت شدن بر مواضع خود پافشاری میکردند، پس از مدتی در تلویزیون ظاهر میشوند، از گذشتهی خود اظهار ندامت میکنند و کاملاً با خواستهای این نظامهای توتالیتر همسو میگردند.
این روش همانند آن چیزی است که «جورج اورول» در رمان 1984 در مورد عملکرد یک نظام توتالیتر بیان میدارد:
«اون قدر فشارتون میدیم تا خوب تخلیه شید. بعدم خودمون پُرتون میکنیم» (همان: 47).
کامرون، علاوه بر اینکه در ابداع شیوه و شگردهای معاصر شکنجه برای ایالات متحده نقشی محوری ایفا کرد، با آزمایشهایش منطق بنیادی «سرمایهداری فاجعه» را نیز به نحو بیمانندی آشکار ساخت (همان: 11).
کلاین با اشاره به مشاهدات خود در «نیواورلئان» و شوکی که در نتیجهی گردباد کاترینا و سیل حاصل از آن به مردم وارد شده بود، این سیل و شوک حاصل از آن را فرصتی برای اجرای سریعتر سیاستهای نولیبرالی در جهت خصوصیسازی بیشتر میداند. سیل باعث خرابی و از بین رفتن خانههای دولتیای شده بود که سیاهپوستان فقیر نیواولئان در آنها ساکن بودند. اما سیاستمداران و سرمایهداران از هزینههای انسانی سیل به سود خود بهره برداری کردند.
خبری که گرداگرد پناهگاه سیلزدگان میگشت این بود که «ریچارد بیکر»، نمایندهی برجسته جمهوریخواه این شهر در کنگره، به جمعی از گروههای فشار و اعمال نفوذ پارلمانی گفتهبود که:
«بالاخره کَلَک خونههای دولتی نیواورلئان رو کندیم. ما که خودمون از پس این کار بر نمیاومدیم. کار خدا بود». (همان: 18).
«جوزف کانیزارو»، یکی از ثروتمندترین بساز و بفروشهای نیواورلئان نیز شهر ویران شده در اثر سیل را به صفحهی خالی و نانوشتهای شبیه کرده بود که فرصتهای خیلی خوبی را در اختیار آنان قرار میدهد که همه چیز را دوباره از اول شروع کنند. (همان). این «فرصتهای خیلی خوب» برای او نابودی سیستم مسکن دولتی برای آفریقاییتباران فقیر نیواورلئان و جایگزینی آن با مجتمعهای آپارتمانی خصوصی بود.
همچنین میلتون فریدمن 3 ماه پس از سیل در مقالهای در روزنامهی «وال استریت ژورنال» مینویسد: «بیشتر مدارس نیواورلئان ویران شده واین بچهها در سراسر کشور پخش شدهاند. این در عین حال که یک تراژدی است اما، از سوی دیگر، فرصتی است برای آنکه نظام آموزشی ایالت به صورت ریشهای اصلاح شود.» (همان: 19).
ستاد فکری نومحافظهکار «انستیتوی آمریکن انترپرایز» (American Enterprise Institute) نیز در اظهار نظر مشابهی بیان داشت: «توفان کاترینا یک روزه به انجام چیزی نایل آمد که اصلاحگران مدارس لوئیزیانا، به رغم سالها تلاش، از انجامش ناتوان بودند» (همان: 21). اما تمام این اصلاحات ریشهای و دست آوردهای مثبتی که به آن اشاره میشود چیزی نیست جز برچیده شدن مدارس دولتی و جایگزینی آن با نظام خصوصی و هزینه ای که از خزانه دولت (یعنی از جیب مردم) پرداخت می شود.
نائومی کلاین ضمن بیان آثار منفی سیاستهای نولیبرالی «اجماع واشنگتن» در آمریکای لاتین در دههی 1970 و سرکوب و اختناق اعمال شده توسط نظامهای دیکتاتوری حامی این برنامهها در آن قاره، آنچه را که در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو اتفاق افتاد ادامهی همان شکنجهها میداند (Stiglitz, 2007).
بر اساس این کتاب، میلتون فریدمن مبدع نظریه شوک و نهادهای مالی بینالمللیای مثل «صندوق بینالمللی پول» و «بانک جهانی» مجریان آن هستند. فریدمن استاد دانشگاه شیکاگو تأکید می کند که شوک باید قبل از آنکه مردم به خود بیایند اعمال شود. او معتقد است که دولت باید ظرف 6 تا 9 ماه تحولات اساسی مورد نظر اقتصاد بازار آزاد را پیاده کند. «صندوق بین المللی پول» هم راه حلهای اجرایی و عملی خود را با اتکا به همین روش تجویز میکند.
وی نتیجهگیری میکند که فریدمن و حامیانش، به دلیل ناتوانی از به کرسی نشاندن این سیاستها از طریق دموکراتیک، به قدرت شوک روی میآورند.
«پروفسور میلتون فریدمن، نویسنده کتاب «سرمایهداری و آزادی»، مدعی بود که کلِ دوران زمامداری پینوشه – یعنی 17 سال دیکتاتوری و صدها هزار قربانی و شکنجه- نه تخریبِ خشونتبار آزادی و دموکراسی که عکس آن بوده است (کلاین، 13:1389).
در حالیکه در آمریکای لاتین، بسیاری بین شوکهای اقتصادی که میلیونها نفر را به فقر کشاند و پدیدهی همه گیر شکنجه که صدها هزار دگراندیش و دیگرخواه را مجازات میکرد رابطهای مستقیم میدیدند (همان: 23) فریدمن چشمانش را برتمام اقدامات ضد انسانی و سرکوب آزادی و دموکراسی میبندد و میگوید: «نکتهی واقعاً مهم دربارهی مسئلهی شیلی این است که بازارهای آزاد نقش خود را برای ایجاد جامعهی آزاد ایفا کردند»!! (همان: 13).
این در حالی است که که ادواردو گالیانو، نویسندهی اروگوئهای، میپرسد: «اگر به واسطهی شوکهای الکتریکی شکنجهگران نبود، حفظ این نابرابریها چگونه ممکن میشد؟» و هم او میگوید: «مردم زندانی شدند تا قیمتها آزاد باشد» (همان).
دقیقاً 30 سال پس از آنکه سه شکل مشخص شوک (شوک کودتای سازمان سیا، شوکهای اقتصادی ابداعی میلتون فریدمن و شوک کشتار و شکنجهی ابداعیِ دکتر ایوون کامرون و اجرا شده به دست کودتاگران نظامی) را بر شیلی وارد آوردند، همین فرمول، با خشونتی بس بیشتر، دوباره در عراق ظاهر شده است. نخست، با جنگ شروع شروع کردند تا، به گفته طراحان دکترین نظامی عملیات «شوک و ارعاب»، جنگ «اراده، ادراکات، و فهم دشمن را مهار کند و، به معنای واقعی کلمه، دشمن را از نظر عمل یا عکس العمل عقیم سازد».
سپس، شوک درمانیِ ریشهای اقتصاد از راه رسید و، در حالی که کشور هنوز شعله ور بود، پل برمر، فرستاده ارشد ایالات متحده، آن را برعراق تحمیل کرد:«خصوصیسازی گسترده، تجارت خارجی کاملاً آزاد، وضع نرخ ثابتِ مالیاتی 15 درصدی، و دولتی که به شکلی چشمگیر کوچک شده بود». علی عبدالامیرعلوی، وزیر موقت عراق در امور تجاری، در آن برهه گفت که هموطنانش"از اینکه مثل حیوانات آزمایشگاهی"در معرض انواع تجربهها و آزمایشها قرار گیرند خسته شدهاند و حالشان به هم میخورد. به اندارهی کافی به نظام اقتصادی ما شوک وارد آمده است. بنابراین، به این شوک درمانیِ اقتصادی نیاز نداریم». آنگاه که عراقیها مقاومت نشان دادند، جمعشان کردند، به زندان افکندند و در آنحا، شوکهای بیشتری بر جسم و ذهنشان وارد آوردند- شوکهایی که، در مقام مقایسه با شوکدرمانی اقتصادی، شوکهایی استعاری و تمثیلی نبودند (همان: 24).
کلاین در این کتاب معتقد است که شکنجه و به کارگیری جوخههای اعدام (و شکنجههای غیر جسمانی نظیر سرکوب نظاممند نهادهای دموکراتیک و استفادهی از «صندوق بینالمللی پول» از ابزار وام برای گوشمالی کشورها)، شریکی بی سر و صدا در نهضت تهاجمی بازار آزاد جهانی – از شیلی و آرزانتین گرفته تا چین و عراق و روسیه- بوده است. (همان).
نائومی کلاین در فصل آخر به مقاومتهای مردمی و روی کار آمدن دولتهای چپگرا در آمریکای لاتین میپردازد. این انتخابهای مردمی در قالب انتخابات که درعکسالعمل به آثارویرانگر سیاستهای نولیبرالی اجماع واشنگتن وتنزل آشکارسطح زندگی اکثریت مردم انجام شده، اغلب کشورهای آمریکای لاتین را درقرن 21 دربرگرفته است. از روی کار آمدن «هوگو چاوز» و «ابو مورالس» درونزوئلا و بولیوی گرفته تا «دانیل اورتگا» و «لولا داسیلوا» و «باشِلت» در نیکاراگوئه و برزیل و شیلی و «رافائل کوریا» دراکوادور، همه حکایت ازاوج گرفتن سوسیالیسم قرن بیست ویکم (1) برپایه دموکراسی مشارکتی در آمریکای لاتین دارد.
وی بر خلاف مخالفین دولتهای چپگرا و طرفداران نولیبرالیسم که پوپولیسم و عوامگرایی را عامل مؤثری در به قدرت رسیدن این دولتها دولت در آمریکای لاتین معرفی میکنند، اتفاقاً نیروهای سیاسی مخالف آنها را به اتخاذ چنین سیاستهایی منتسب میکند:
از هنگام واژگونی اقتصاد آرژانتین در سال 2001، مخالفت با خصوصیسازی مسئله تعیین کننده قارهی آمریکای لاتین شدهاست. این مخالفت میتواند دولت تعیین کند و دولتی را از جا بر دارد، و در اواخر سال 2006 عملاً باعث ایجاد یک سری تغییرات پی در پی در آمریکای لاتین شد. انتخاب دوبارهی «لولا داسیلوا» به ریاست جمهوری برزیل بیشتر به این دلیل بود که وی رأی گیری انتخاباتی را به یک همه پرسی در مخالفت با خصوصیسازی تبدیل کرده بود.
رقیب او، از حزبی که مسئولیت فروش شرکتهای بزرگ دولتی برزیل در دهه نود را بر عهده داشت، به این ترفند متوسل شد که با ظاهرِ یک راننده سوسیالیست مسابقات اتوموبیلرانی ملبس بکاپشن و کلاهی لبهدار با آرمهای شرکتهای دولتی هنوز فروش نرفته، در انظار عمومی ظاهر شود. اما رأی دهندگان فریب نخوردند و 61 درصدشان، با وجود سرخوردگی ازرسواییهای فساد دردولت لولا، یکبار دیگر به او رأی دادند. دیری نپایید که دانیل اورتگا، رهبر پیشین ساندنیستها در نیکاراگوئه، خاموشیهای پیاپی کشور را محور مبارزات پیروزمندانهخود کرد. وی گفت فروش شرکت ملّی برق به مؤسسهی اسپانیایی «یونیون فنوسا» بعد از توفان «میچ»، علت اصلی خاموشیهای کشور بوده است. او فریاد میکشید: «شما برادران هر روز از اثر این خاموشیها در رنجید. چه کسی یونیون فنوسا را به این کشور راه دادهاست؟ دولت ثروتمندان اینکاررا کردهاست، کسانیکه درخدمت سرمایهداری وحشیاند» (همان: 642).
نائومی کلاین دراین کتاب اجرای سیاستهای بازارمحور نولیبرالیسم توسط ایالات متحده و متحدشان را به چالش میگیرد و با تبحر و ظرافت قابل تحسینی نشان میدهد که همواره در طول تاریخ، ایدههای آزادسازی افراطی نزد مردم غیر محبوب بوده است. وی معتقد است اجرای این گونه سیاستها بهوسیلهی اقتصاددانان نولیبرال پیرو «مکتب شیکاگو» (Chicago School)(نظریههای اقتصادی دانشگاه شیکاگوی آمریکا) در «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» نتیجهی برنامهریزی های آمریکا برای نفوذ به ساختار داخلی تصمیمگیری کشورهای جهان سوم است.
این کتاب همچنین چالشى در مقابل این ادعای نولیبرالی است که گویا دموکراسى و بازارهاى آزاِد لازم و ملزوم یکدیگرند. خانم نائومی کلاین در این کتاب این ادعا را به چالش میکشد و با ارائهی پی درپی نمونههایی روشنگر، نشان میدهد که در حالی که مدل اقتصادی «مکتب شیکاگو» تحت شرایط دموکراتیک فقط به صورت نیم بند میتواند تحمیل شود، پیاده کردن آن به طور کامل نیازمند شرایط استبدادی است (مارگارت تاچر، نخست وزیر اسبق بریتانیا و مرید سرسخت « فردریک فون هایک»(Friedrich Von Hayek) و «میلتون فریدمن»، خود، در فوریه 1982 در نامهای به هایک اذعان میکند که «به سبب وجود نهادهای دموکراتیک و ضرورت اجماع نسبتا فراگیر، برخی از تمهیدات اتخاذ شده در شیلی در بریتانیا کاملاً غیرقابل قبول خواهد بود»).
خانم کلاین در جای جای این کتاب نشان میدهد که سرمایهدارىِبنیادگرا نه فقط با دموکراسی عجین نیست، بلکه نوزادى است که قابلهاش بىرحمانهترین شکلهاى قهر و اجبار بوده است- قهر و اجباری که ضرباتِش هم برپیکر جامعه سیاسى و نیز بر بدنهای رنجور تعداد بىشمارى از افراد جامعه وارد آمده است
مطالب این کتاب فقط بخشی از آن چیزی است که از روی بی خبری کامل، در کتابهای درس اقتصاد ناگفته میماند.
«دکترین شوک» تاکنون به بیش از20 زبان ترجمه ودسکم در35 کشور منتشرشدهاست،برپایه تحقیقات تاریخی وچهارسال گزارش میدانی نائومی کلاین تهیه شده و یکی از آثار کم نظیر در پردهبرداشتن از پیچیدهترین طرحهای اقتصادی-سیاسی برنامههای نولیبرالی «اجماع/مکتب واشنگتن» و آثار اجتماعی و اقتصادی برنامههای مزبور میباشد.
کتاب «دکترین شوک؛ ظهور سرمایهداری فاجعه» نشان میدهد که چطور اجرای برنامههای اقتصادی نولیبرالی، از جمله نسخههای تجویزی «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی»، نیازمند این بوده است که جامعه از طریق شوک، وادار به اطاعت و پذیرش برنامههاییاینچنین شودکه در شرایط عادی برای تودههای مردم بسیار نامطلوب است.
مطالب و مستندات این کتاب پایانی بر این اسطوره است که بازار آزاد جهانی در روندی دموکراتیک به فتح و پیروزی رسیده است. کلاین مستقیماً اقتصاددانان نظم نوین جهانی، یعنی میلتون فریدمن (Milton Friedman)، برنده جایزه نوبل، و نیز دیگر کارگزاران «مکتب اقتصادی شیکاگو» را هدف میگیرد و توضیح میدهد که چطور سیاستهای اقتصادی آنها در کشورهایی مثل شیلی در دوران دیکتاتوری پینوشه، روسیه در دوران یلتسین، آمریکای پس از طوفان کاترینا و عراق پس از اشغال نظامی توسط امریکا، پیش برده شده است.پیش بردن این سیاستها نه با روندی دموکراتیک که با سوء استفاده از شوک زدگی مردم در اثر فاجعه صورت گرفته است. کلاین تا آنجا پیش میرود که سعی میکند نشان دهد بعضی از این فاجعههااصلاً به قصد ایجاد شوک و پیش بردن این سیاستها ایجاد شدهاند.
کلاین درابتدای مقدمه کتاب با آوردن نقل قولی از «دکترین نظامی آمریکا برای جنگ با عراق» مینویسد: «عملیات شوک و ارعاب (Shock and Awe) شامل هراس آفرینیها، ایجاد مخاطرات و ویرانگریهایی است که برای عامه مردم، نیزعناصر و بخشهای مشخصی از جوامعِ تهدیدکننده ما و رهبرانشان غیر قابل درک است. طبیعت نیز با گردبادها، توفانهای سهمگین، زلزلهها، سیلها، آتشسوزیهای مهار نشدنی، قحطیها، و بیماریها میتواند «شوک و ارعاب» ایجاد کند (کلاین، 17:1389).
به باور وی «دکترین شوک» اینسان عمل مى کند: «در اثر فاجعهی اصلى (مثلاً یک کودتا، حملهای تروریستى، فروپاشى بازار، جنگ، سونامى، یا توفان)، یک حالت شوک همگانی برتمام جمعیت مستولى میشود. درست همان گونه که موزیک کرکننده و ضرباتِ درون سلولِ بازجویى زندانى را سست مى کند و به راه مى آورد، فرو ریختن بمبها، موج ترور، و توفانهاى درهم کوبنده نیز درخدمت سست کردن و به راه آوردنِ کل جامعه قرار مى گیرد. درست مثل زندانى وحشتزده اى که نام رفقایش را لو میدهد واز باورهایش رویگردان مىشود، جوامعِ شوکه شده نیز غالباً از چیزهایى که در حالتعادى سرسختانه از آنها محافظت مى کردند دست برمى دارند. آنچه بر سر انسانهای قربانی شوک و آنچه بر سر جوامع قربانی شوک میآید به نوعی با یکدیگر مرتبط است: همه اینها تجلیاتِ متفاوتِ یک منطق واحدِ بسیار دهشتناک است» (همان: 10) نظریهپردازان و مجریان سیاستهای دکترین شوک معتقدند تنها یک «شوک» و «گسست بزرگ» میتواند «لوح سفید و نانوشتهای» (Tabula Rasa) را برای آنها ایجاد کند تا از آن برای ساختن دنیایی نو و اجرایی کردن برنامههای نولیبرالیشان استفاده کنند.
این نظریه اقتصاددانان بازارآزاد شباهت زیادی بنظریات دکتر ایوِون کامرون(Ewen Cameron) رئیس «انستیتوی روانپزشکی دانشگاه مکگیل» کانادا و رئیس «انجمن روانپزشکی آمریکا» در دهه 1950 دارد. بر خلاف فروید، که باور داشت با گفتاردرمانی میتوان به علل ریشه ای مشکلات روانی پی برد، دکتر کامرون معتقد بودکه با واردن آوردن شوک به مغز انسانها، میتوان ذهنهای معیوب را تهی کرد، ازهرچیزی زدود وسپس شخصیتهای جدیدی را بر«لوحهای پاک نانوشته» ترسیم کرد (همان: 11).
این پدیده را به روشنی در بازداشت و شکنجهی نویسندگان، روزنامهنگاران و فعالین سیاسی مخالف توسط نظامهای توتالیتر، میتوان مشاهده کرد. این عده که پیش از بازداشت شدن بر مواضع خود پافشاری میکردند، پس از مدتی در تلویزیون ظاهر میشوند، از گذشتهی خود اظهار ندامت میکنند و کاملاً با خواستهای این نظامهای توتالیتر همسو میگردند.
این روش همانند آن چیزی است که «جورج اورول» در رمان 1984 در مورد عملکرد یک نظام توتالیتر بیان میدارد:
«اون قدر فشارتون میدیم تا خوب تخلیه شید. بعدم خودمون پُرتون میکنیم» (همان: 47).
کامرون، علاوه بر اینکه در ابداع شیوه و شگردهای معاصر شکنجه برای ایالات متحده نقشی محوری ایفا کرد، با آزمایشهایش منطق بنیادی «سرمایهداری فاجعه» را نیز به نحو بیمانندی آشکار ساخت (همان: 11).
کلاین با اشاره به مشاهدات خود در «نیواورلئان» و شوکی که در نتیجهی گردباد کاترینا و سیل حاصل از آن به مردم وارد شده بود، این سیل و شوک حاصل از آن را فرصتی برای اجرای سریعتر سیاستهای نولیبرالی در جهت خصوصیسازی بیشتر میداند. سیل باعث خرابی و از بین رفتن خانههای دولتیای شده بود که سیاهپوستان فقیر نیواولئان در آنها ساکن بودند. اما سیاستمداران و سرمایهداران از هزینههای انسانی سیل به سود خود بهره برداری کردند.
خبری که گرداگرد پناهگاه سیلزدگان میگشت این بود که «ریچارد بیکر»، نمایندهی برجسته جمهوریخواه این شهر در کنگره، به جمعی از گروههای فشار و اعمال نفوذ پارلمانی گفتهبود که:
«بالاخره کَلَک خونههای دولتی نیواورلئان رو کندیم. ما که خودمون از پس این کار بر نمیاومدیم. کار خدا بود». (همان: 18).
«جوزف کانیزارو»، یکی از ثروتمندترین بساز و بفروشهای نیواورلئان نیز شهر ویران شده در اثر سیل را به صفحهی خالی و نانوشتهای شبیه کرده بود که فرصتهای خیلی خوبی را در اختیار آنان قرار میدهد که همه چیز را دوباره از اول شروع کنند. (همان). این «فرصتهای خیلی خوب» برای او نابودی سیستم مسکن دولتی برای آفریقاییتباران فقیر نیواورلئان و جایگزینی آن با مجتمعهای آپارتمانی خصوصی بود.
همچنین میلتون فریدمن 3 ماه پس از سیل در مقالهای در روزنامهی «وال استریت ژورنال» مینویسد: «بیشتر مدارس نیواورلئان ویران شده واین بچهها در سراسر کشور پخش شدهاند. این در عین حال که یک تراژدی است اما، از سوی دیگر، فرصتی است برای آنکه نظام آموزشی ایالت به صورت ریشهای اصلاح شود.» (همان: 19).
ستاد فکری نومحافظهکار «انستیتوی آمریکن انترپرایز» (American Enterprise Institute) نیز در اظهار نظر مشابهی بیان داشت: «توفان کاترینا یک روزه به انجام چیزی نایل آمد که اصلاحگران مدارس لوئیزیانا، به رغم سالها تلاش، از انجامش ناتوان بودند» (همان: 21). اما تمام این اصلاحات ریشهای و دست آوردهای مثبتی که به آن اشاره میشود چیزی نیست جز برچیده شدن مدارس دولتی و جایگزینی آن با نظام خصوصی و هزینه ای که از خزانه دولت (یعنی از جیب مردم) پرداخت می شود.
نائومی کلاین ضمن بیان آثار منفی سیاستهای نولیبرالی «اجماع واشنگتن» در آمریکای لاتین در دههی 1970 و سرکوب و اختناق اعمال شده توسط نظامهای دیکتاتوری حامی این برنامهها در آن قاره، آنچه را که در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو اتفاق افتاد ادامهی همان شکنجهها میداند (Stiglitz, 2007).
بر اساس این کتاب، میلتون فریدمن مبدع نظریه شوک و نهادهای مالی بینالمللیای مثل «صندوق بینالمللی پول» و «بانک جهانی» مجریان آن هستند. فریدمن استاد دانشگاه شیکاگو تأکید می کند که شوک باید قبل از آنکه مردم به خود بیایند اعمال شود. او معتقد است که دولت باید ظرف 6 تا 9 ماه تحولات اساسی مورد نظر اقتصاد بازار آزاد را پیاده کند. «صندوق بین المللی پول» هم راه حلهای اجرایی و عملی خود را با اتکا به همین روش تجویز میکند.
وی نتیجهگیری میکند که فریدمن و حامیانش، به دلیل ناتوانی از به کرسی نشاندن این سیاستها از طریق دموکراتیک، به قدرت شوک روی میآورند.
«پروفسور میلتون فریدمن، نویسنده کتاب «سرمایهداری و آزادی»، مدعی بود که کلِ دوران زمامداری پینوشه – یعنی 17 سال دیکتاتوری و صدها هزار قربانی و شکنجه- نه تخریبِ خشونتبار آزادی و دموکراسی که عکس آن بوده است (کلاین، 13:1389).
در حالیکه در آمریکای لاتین، بسیاری بین شوکهای اقتصادی که میلیونها نفر را به فقر کشاند و پدیدهی همه گیر شکنجه که صدها هزار دگراندیش و دیگرخواه را مجازات میکرد رابطهای مستقیم میدیدند (همان: 23) فریدمن چشمانش را برتمام اقدامات ضد انسانی و سرکوب آزادی و دموکراسی میبندد و میگوید: «نکتهی واقعاً مهم دربارهی مسئلهی شیلی این است که بازارهای آزاد نقش خود را برای ایجاد جامعهی آزاد ایفا کردند»!! (همان: 13).
این در حالی است که که ادواردو گالیانو، نویسندهی اروگوئهای، میپرسد: «اگر به واسطهی شوکهای الکتریکی شکنجهگران نبود، حفظ این نابرابریها چگونه ممکن میشد؟» و هم او میگوید: «مردم زندانی شدند تا قیمتها آزاد باشد» (همان).
دقیقاً 30 سال پس از آنکه سه شکل مشخص شوک (شوک کودتای سازمان سیا، شوکهای اقتصادی ابداعی میلتون فریدمن و شوک کشتار و شکنجهی ابداعیِ دکتر ایوون کامرون و اجرا شده به دست کودتاگران نظامی) را بر شیلی وارد آوردند، همین فرمول، با خشونتی بس بیشتر، دوباره در عراق ظاهر شده است. نخست، با جنگ شروع شروع کردند تا، به گفته طراحان دکترین نظامی عملیات «شوک و ارعاب»، جنگ «اراده، ادراکات، و فهم دشمن را مهار کند و، به معنای واقعی کلمه، دشمن را از نظر عمل یا عکس العمل عقیم سازد».
سپس، شوک درمانیِ ریشهای اقتصاد از راه رسید و، در حالی که کشور هنوز شعله ور بود، پل برمر، فرستاده ارشد ایالات متحده، آن را برعراق تحمیل کرد:«خصوصیسازی گسترده، تجارت خارجی کاملاً آزاد، وضع نرخ ثابتِ مالیاتی 15 درصدی، و دولتی که به شکلی چشمگیر کوچک شده بود». علی عبدالامیرعلوی، وزیر موقت عراق در امور تجاری، در آن برهه گفت که هموطنانش"از اینکه مثل حیوانات آزمایشگاهی"در معرض انواع تجربهها و آزمایشها قرار گیرند خسته شدهاند و حالشان به هم میخورد. به اندارهی کافی به نظام اقتصادی ما شوک وارد آمده است. بنابراین، به این شوک درمانیِ اقتصادی نیاز نداریم». آنگاه که عراقیها مقاومت نشان دادند، جمعشان کردند، به زندان افکندند و در آنحا، شوکهای بیشتری بر جسم و ذهنشان وارد آوردند- شوکهایی که، در مقام مقایسه با شوکدرمانی اقتصادی، شوکهایی استعاری و تمثیلی نبودند (همان: 24).
کلاین در این کتاب معتقد است که شکنجه و به کارگیری جوخههای اعدام (و شکنجههای غیر جسمانی نظیر سرکوب نظاممند نهادهای دموکراتیک و استفادهی از «صندوق بینالمللی پول» از ابزار وام برای گوشمالی کشورها)، شریکی بی سر و صدا در نهضت تهاجمی بازار آزاد جهانی – از شیلی و آرزانتین گرفته تا چین و عراق و روسیه- بوده است. (همان).
نائومی کلاین در فصل آخر به مقاومتهای مردمی و روی کار آمدن دولتهای چپگرا در آمریکای لاتین میپردازد. این انتخابهای مردمی در قالب انتخابات که درعکسالعمل به آثارویرانگر سیاستهای نولیبرالی اجماع واشنگتن وتنزل آشکارسطح زندگی اکثریت مردم انجام شده، اغلب کشورهای آمریکای لاتین را درقرن 21 دربرگرفته است. از روی کار آمدن «هوگو چاوز» و «ابو مورالس» درونزوئلا و بولیوی گرفته تا «دانیل اورتگا» و «لولا داسیلوا» و «باشِلت» در نیکاراگوئه و برزیل و شیلی و «رافائل کوریا» دراکوادور، همه حکایت ازاوج گرفتن سوسیالیسم قرن بیست ویکم (1) برپایه دموکراسی مشارکتی در آمریکای لاتین دارد.
وی بر خلاف مخالفین دولتهای چپگرا و طرفداران نولیبرالیسم که پوپولیسم و عوامگرایی را عامل مؤثری در به قدرت رسیدن این دولتها دولت در آمریکای لاتین معرفی میکنند، اتفاقاً نیروهای سیاسی مخالف آنها را به اتخاذ چنین سیاستهایی منتسب میکند:
از هنگام واژگونی اقتصاد آرژانتین در سال 2001، مخالفت با خصوصیسازی مسئله تعیین کننده قارهی آمریکای لاتین شدهاست. این مخالفت میتواند دولت تعیین کند و دولتی را از جا بر دارد، و در اواخر سال 2006 عملاً باعث ایجاد یک سری تغییرات پی در پی در آمریکای لاتین شد. انتخاب دوبارهی «لولا داسیلوا» به ریاست جمهوری برزیل بیشتر به این دلیل بود که وی رأی گیری انتخاباتی را به یک همه پرسی در مخالفت با خصوصیسازی تبدیل کرده بود.
رقیب او، از حزبی که مسئولیت فروش شرکتهای بزرگ دولتی برزیل در دهه نود را بر عهده داشت، به این ترفند متوسل شد که با ظاهرِ یک راننده سوسیالیست مسابقات اتوموبیلرانی ملبس بکاپشن و کلاهی لبهدار با آرمهای شرکتهای دولتی هنوز فروش نرفته، در انظار عمومی ظاهر شود. اما رأی دهندگان فریب نخوردند و 61 درصدشان، با وجود سرخوردگی ازرسواییهای فساد دردولت لولا، یکبار دیگر به او رأی دادند. دیری نپایید که دانیل اورتگا، رهبر پیشین ساندنیستها در نیکاراگوئه، خاموشیهای پیاپی کشور را محور مبارزات پیروزمندانهخود کرد. وی گفت فروش شرکت ملّی برق به مؤسسهی اسپانیایی «یونیون فنوسا» بعد از توفان «میچ»، علت اصلی خاموشیهای کشور بوده است. او فریاد میکشید: «شما برادران هر روز از اثر این خاموشیها در رنجید. چه کسی یونیون فنوسا را به این کشور راه دادهاست؟ دولت ثروتمندان اینکاررا کردهاست، کسانیکه درخدمت سرمایهداری وحشیاند» (همان: 642).
نائومی کلاین دراین کتاب اجرای سیاستهای بازارمحور نولیبرالیسم توسط ایالات متحده و متحدشان را به چالش میگیرد و با تبحر و ظرافت قابل تحسینی نشان میدهد که همواره در طول تاریخ، ایدههای آزادسازی افراطی نزد مردم غیر محبوب بوده است. وی معتقد است اجرای این گونه سیاستها بهوسیلهی اقتصاددانان نولیبرال پیرو «مکتب شیکاگو» (Chicago School)(نظریههای اقتصادی دانشگاه شیکاگوی آمریکا) در «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» نتیجهی برنامهریزی های آمریکا برای نفوذ به ساختار داخلی تصمیمگیری کشورهای جهان سوم است.
این کتاب همچنین چالشى در مقابل این ادعای نولیبرالی است که گویا دموکراسى و بازارهاى آزاِد لازم و ملزوم یکدیگرند. خانم نائومی کلاین در این کتاب این ادعا را به چالش میکشد و با ارائهی پی درپی نمونههایی روشنگر، نشان میدهد که در حالی که مدل اقتصادی «مکتب شیکاگو» تحت شرایط دموکراتیک فقط به صورت نیم بند میتواند تحمیل شود، پیاده کردن آن به طور کامل نیازمند شرایط استبدادی است (مارگارت تاچر، نخست وزیر اسبق بریتانیا و مرید سرسخت « فردریک فون هایک»(Friedrich Von Hayek) و «میلتون فریدمن»، خود، در فوریه 1982 در نامهای به هایک اذعان میکند که «به سبب وجود نهادهای دموکراتیک و ضرورت اجماع نسبتا فراگیر، برخی از تمهیدات اتخاذ شده در شیلی در بریتانیا کاملاً غیرقابل قبول خواهد بود»).
خانم کلاین در جای جای این کتاب نشان میدهد که سرمایهدارىِبنیادگرا نه فقط با دموکراسی عجین نیست، بلکه نوزادى است که قابلهاش بىرحمانهترین شکلهاى قهر و اجبار بوده است- قهر و اجباری که ضرباتِش هم برپیکر جامعه سیاسى و نیز بر بدنهای رنجور تعداد بىشمارى از افراد جامعه وارد آمده است
هوارد زین، مورخ فقید برجسته آمریکایی و نویسنده کتاب ماندگار «تاریخ مردم آمریکا» در مورد این کتاب میگوید:
«عالی است، از مهمترین آثاری است که از گذشتههای دورتا به امروز خواندهام» مطالب این کتاب فقط بخشی از آن چیزی است که از روی بی خبری کامل، در کتابهای درس اقتصاد ناگفته میماند.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار مترجمان
مقدمه- تهی زیباست: سه دهه امحا و بازسازیِ جهان*
پارهی نخست- دو استاد شوکدرمانی: پزوهش و توسعه
فصل 1: آزمایشگاه شکنجه: دکتر ایووِن کامرون . پژوهشهای جنون آمیز وی برای زدودن و بازآفرینی ذهن انسان، همکاری با سازمان سیا
فصل 2: دیگر استادِ شوک درمانی: میلتون فریدمن در جستجوی آزمایشگاهی برای اقتصاد آزاد
پارهی دوم- نخستین آزمایش: دردهای زایش
فصل 3: مراحل شوک: زایش خونین ضد انقلاب
فصل 4 : پاکسازی لوح: ترور انجام وظیفه میکند
فصل 5: کلاً نامرتبط: چگونه یک ایدئولوژی را از جنایاتش تطهیر کردند
پارهی سوم- ماندگاریِ قوانین مخرّب چون بمب در حاکمیت دموکراسی
فصل 6: جنگ نجاتبخش: تاچریسم و دشمنان به درد بخورش
فصل 7: استاد جدید شوک درمانی: جنگ اقتصادی جایگزین دیکتاتوری میشود
فصل 8: کارساز بودن بحرانها: نحوهی عرضهی شوکدرمانی
پارهی چهارم- بیراهه رفتن در مسیر گذار: آنگاه که میگریستیم، آنگاه که بر خود میلرزیدیم و آنگاه که میرقصیدیم
فصل 9: در بستن به روی تاریخ: بحرانی در لهستان، کشتاری جمعی در چین
فصل 10: تولد دموکراسی در بند: آزادی در بند کشیده شدهی آفریقای جنوبی
فصل 11: آتش بازیِ دموکراسی نوپا: روسیه «گزینهی پینوشه» را انتخاب میکند
فصل 12: کارت شناسایی نظام سرمایهداری: روسیه و عصر جدید بازار بینزاکت
فصل 13: بگذار بسوزد: غارت آسیا و «سقوط دیوار برلین دوم»
پارهی پنجم- زمانهی هولناک: ظهور «مجموعهی سرمایهداری فاجعه»
فصل 14: شوکدرمانی در ایالات متحده آمریکا: حباب «امنیت کشور»
فصل 15: حکومت صنفگرا: حذفِ درِ گردان و ساخت گذرگاه سرپوشیده
پارهی ششم- عراق، تکرار داستانی قدیمی: شوک زیاد از حد
فصل 16: نابودی عراق: به دنبال «الگویی برای خاورمیانه»
فصل 17: تفِ سربالای ایدئولوژی: فاجعهای با ماهینی دقیقاً سرمایهدارانه
فصل 18: روز از نو، روزی از نو: از لوح پاک و نانوشته تا زمین سوخته
پارهی هفتم- منطقهی سبز منقول
فصل 19: زدودن ساحل دریا: دومین سونامی
فصل 20: آپارتاید فاجعه: دنیایی از مناطق سبز و مناطق قرمز
فصل 21: از کف رفتن انگیزهی صلح: اسرائیل: یک هشدار
مؤخره- آثار شوک رفته رفته محو میشود
نمایه
مقدمه- تهی زیباست: سه دهه امحا و بازسازیِ جهان*
پارهی نخست- دو استاد شوکدرمانی: پزوهش و توسعه
فصل 1: آزمایشگاه شکنجه: دکتر ایووِن کامرون . پژوهشهای جنون آمیز وی برای زدودن و بازآفرینی ذهن انسان، همکاری با سازمان سیا
فصل 2: دیگر استادِ شوک درمانی: میلتون فریدمن در جستجوی آزمایشگاهی برای اقتصاد آزاد
پارهی دوم- نخستین آزمایش: دردهای زایش
فصل 3: مراحل شوک: زایش خونین ضد انقلاب
فصل 4 : پاکسازی لوح: ترور انجام وظیفه میکند
فصل 5: کلاً نامرتبط: چگونه یک ایدئولوژی را از جنایاتش تطهیر کردند
پارهی سوم- ماندگاریِ قوانین مخرّب چون بمب در حاکمیت دموکراسی
فصل 6: جنگ نجاتبخش: تاچریسم و دشمنان به درد بخورش
فصل 7: استاد جدید شوک درمانی: جنگ اقتصادی جایگزین دیکتاتوری میشود
فصل 8: کارساز بودن بحرانها: نحوهی عرضهی شوکدرمانی
پارهی چهارم- بیراهه رفتن در مسیر گذار: آنگاه که میگریستیم، آنگاه که بر خود میلرزیدیم و آنگاه که میرقصیدیم
فصل 9: در بستن به روی تاریخ: بحرانی در لهستان، کشتاری جمعی در چین
فصل 10: تولد دموکراسی در بند: آزادی در بند کشیده شدهی آفریقای جنوبی
فصل 11: آتش بازیِ دموکراسی نوپا: روسیه «گزینهی پینوشه» را انتخاب میکند
فصل 12: کارت شناسایی نظام سرمایهداری: روسیه و عصر جدید بازار بینزاکت
فصل 13: بگذار بسوزد: غارت آسیا و «سقوط دیوار برلین دوم»
پارهی پنجم- زمانهی هولناک: ظهور «مجموعهی سرمایهداری فاجعه»
فصل 14: شوکدرمانی در ایالات متحده آمریکا: حباب «امنیت کشور»
فصل 15: حکومت صنفگرا: حذفِ درِ گردان و ساخت گذرگاه سرپوشیده
پارهی ششم- عراق، تکرار داستانی قدیمی: شوک زیاد از حد
فصل 16: نابودی عراق: به دنبال «الگویی برای خاورمیانه»
فصل 17: تفِ سربالای ایدئولوژی: فاجعهای با ماهینی دقیقاً سرمایهدارانه
فصل 18: روز از نو، روزی از نو: از لوح پاک و نانوشته تا زمین سوخته
پارهی هفتم- منطقهی سبز منقول
فصل 19: زدودن ساحل دریا: دومین سونامی
فصل 20: آپارتاید فاجعه: دنیایی از مناطق سبز و مناطق قرمز
فصل 21: از کف رفتن انگیزهی صلح: اسرائیل: یک هشدار
مؤخره- آثار شوک رفته رفته محو میشود
نمایه
پینوشت:
1- از ویژگیهای سوسیالیسم قرن بیستویکم برقراری دموکراسی و شرکت مردم در آن است. در این ساختار دموکراسی فقط در چهارچوب «شرکت در انتخابات» معنا نمیشود بلکه همهی مردم، نه فقط نخبگان، قدرت دارند و به یک نسبت در راهبرد قدرت نقش دارند و در همهی کارهای عمومی دستاندرکارند. رأیدهندگان حقوقشان را به دست نمایندهها نمیسپارند و نمایندهها برای کار نمایندگیشان حقوق دریافت نمیکنند، بلکه زندگیشان را از راه کارهای ویژه و تخصصی خود میگذرانند،بدین ترتیب به سیاستمداران حرفهای تبدیل نمیشوند(Harnecker, 2010).
1- از ویژگیهای سوسیالیسم قرن بیستویکم برقراری دموکراسی و شرکت مردم در آن است. در این ساختار دموکراسی فقط در چهارچوب «شرکت در انتخابات» معنا نمیشود بلکه همهی مردم، نه فقط نخبگان، قدرت دارند و به یک نسبت در راهبرد قدرت نقش دارند و در همهی کارهای عمومی دستاندرکارند. رأیدهندگان حقوقشان را به دست نمایندهها نمیسپارند و نمایندهها برای کار نمایندگیشان حقوق دریافت نمیکنند، بلکه زندگیشان را از راه کارهای ویژه و تخصصی خود میگذرانند،بدین ترتیب به سیاستمداران حرفهای تبدیل نمیشوند(Harnecker, 2010).
منابع:
- صادقی بروجنی، خسرو (1388). راه توسعه از مسیر فلاکت نمیگذرد (طرح تحول اقتصادی و و نولیبرالیزاسیون اقتصادی)، سایت تحلیلی البرز، http://khosrosadeghi.com/12.doc
- کلاین، نائومی (1389). دکترین شوک؛ ظهور سرمایهداری فاجعه، ترجمه: مهرداد (خلیل) شهابی و میرمحمود نبوی، چاپ اول، نشر «کتاب آمه».
- صادقی بروجنی، خسرو (1388). راه توسعه از مسیر فلاکت نمیگذرد (طرح تحول اقتصادی و و نولیبرالیزاسیون اقتصادی)، سایت تحلیلی البرز، http://khosrosadeghi.com/12.doc
- کلاین، نائومی (1389). دکترین شوک؛ ظهور سرمایهداری فاجعه، ترجمه: مهرداد (خلیل) شهابی و میرمحمود نبوی، چاپ اول، نشر «کتاب آمه».
- Harnecker, Marta (2010). Latin America & Twenty-First Century Socialism: Inventing to Avoid Mistakes*, http://www.monthlyreview.org/100701harneckerIntro.php.
* ترجمهی فارسی این اثر توسط دکتر اکرم پدرامنیا منتشر خواهد شد.
- Rodrik, Dani (2006). Goodbye Washington Consensus, Hello Washington Confusion?, Harvard University, http://www.ksghome.harvard.edu/~drodrik/Lessons%20of%20the%201990s%20rev....
- Stiglitz, Joseph (2007). Bleakonomics, New York Time, September 30,http://www.nytimes.com/ 2007/09/30/books/ review/Stiglitz-t.html.
-Williamson, John (2004).The Washington Consensus as policy prescription for Development, Institue for International Economie, http://www.iie.com/publications/papers/williamson0204.pdf.
* ترجمهی فارسی این اثر توسط دکتر اکرم پدرامنیا منتشر خواهد شد.
- Rodrik, Dani (2006). Goodbye Washington Consensus, Hello Washington Confusion?, Harvard University, http://www.ksghome.harvard.edu/~drodrik/Lessons%20of%20the%201990s%20rev....
- Stiglitz, Joseph (2007). Bleakonomics, New York Time, September 30,http://www.nytimes.com/ 2007/09/30/books/ review/Stiglitz-t.html.
-Williamson, John (2004).The Washington Consensus as policy prescription for Development, Institue for International Economie, http://www.iie.com/publications/papers/williamson0204.pdf.
* نمونه اولیه این مقاله در ماهنامه جهان کتاب شماره 259- 258 (آبان و
آذر 89)منتشر شده و برای بازنشر به انسان شناسی و فرهنگ ارائه شده است.
Ei kommentteja:
Lähetä kommentti